من همون جزیره بودم خاکیو صمیمی و گرم

واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم....

تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی

قصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی

زیر رگبار نگاهت دلم ای وای زیرو رو شد

واسه داشتن عشقت همه جونم آرزو شد

نظرات 2 + ارسال نظر
حامد... شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:10 ب.ظ http://nasimekavir.blogfa.com/

جواب سوالات« تبیان» و «آفتاب» و «درسهایی از قرآن» و« از تو می پرسند » و « سینما گلخانه» و.....

http://nasimekavir.blogfa.com/

مهکی سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.hashem-mahaki.blogfa.com

وبلاگ قشنگی داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد