تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی ار این شهر سفر کن
با تو گفتم :
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
روز اول که دل من با تمنای تو پر زد
چون کبوتر بر لب آن جوی نشستم
تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم
سلام
خوبی
تو این راه موفق باشی
ولی خدا کنه مثله من معتادش نشی
سلام عزیزم
ممنون که بهم سر زدی
منو ببخش وقت نکردم بهت سر بزنم
ازین به بعد سعی میکنم زودتر بیام
بازم بیا پیشم
شاد باشی گلم
وبلاگ خوبی داری . خیلی خوشگله . امیدوارم بتونی بهترش کنی فقط تنها خواهشم اینه اگه عاشق شدی عاشقی نباش که دلش از یخ باشه با مشکلات بجنگ تو می تونی به آرزوهات برسی . موفق باشی .